مقاله: معیارهای خرید سهام

سرمايه گذار با خريد يك ورقه بهادار، ريسك مي پذيرد و بازده به دست مي آورد پس مهم ترين عواملي كه در تصميم گيري براي خريد اوراق بهادار مؤثر است، بازده و ريسك آن در مقايسه با ساير فرصت هاي سرمايه گذاري است. به همين ترتيب، بازده و ريسك هر ورقه بهادار، قابل مقايسه با ساير اوراق مي باشد.

به عبارتي، هدف سرمايه گذار منطقي اين است كه از ميان اوراق بهادار، ورقه بهاداري را انتخاب كند كه از يك سو در صورت داشتن ريسك مساوي ، نسبت به ساير اوراق ، بيش ترين بازدهي را داشته باشد و از سوي ديگر در صورت داشتن بازده مساوي نسبت به ساير اوراق، از حداقل ريسك برخوردار باشد.

با توجه به منطق ياد شده، برخي نكات كه مي توانند در انتخاب يك ورقه سهم از ميان اوراق سهام موجود، مؤثر باشند از اين قرار است. گفتني است كه اين نكات جنبه عام دارند ، بنابراين ممكن است درجه اهميت آن ها با توجه به نظر گاه ها و خط مشي سرمايه گذاران فرق كند.

1.قابليت نقدشوندگي

قابليت نقدينگي يك ورقه سهم به معناي امكان فروش سريع آن است. هر چه سهمي را بتوان سريع تر و با هزينه كم تري به فروش رساند، قابليت نقدينگي آن بيش تر است، اوراق بهاداري كه به طور روزانه و به دفعات مكرر معامله مي شوند، نسبت به اوراق بهاداري كه با تعداد محدود و يا دفعات كم معامله مي گردند، قابليت نقدينگي بيش تر و در نهايت ريسك كم تري دارند. فهرست پنجاه شركت فعال بورس كه هر سه ماه يك بار منتشر مي شود ، راهنماي مناسبي براي انتخاب سهامي است كه از قابليت نقدينگي خوبي برخوردارند.

2.تعداد سهام در دست عموم

قابليت نقدشوندگي يك ورقه سهام ، تا حدودي به تعداد سهام در دست عموم بستگي دارد. هر چه تعداد سهامي كه در دست مردم قرار دارد بيش تر باشد، حجم و سرعت گردش معاملات افزايش يافته و بازار، قيمت منصفانه و معقول تري براي آن پيدا مي كند. برعكس هر چه تعداد سهام در دست مردم كم تر باشد، ركود بيشتري بر معاملات سهام حاكم شده و در صورت معامله، قيمت ها شكل يك طرفه )صعودي يا نزولي( به خود مي گيرد.

تجربه شركت هايي كه تعداد سهام رايج آن ها كم بوده مؤيد اين نكته است.

3.تركيب سهامداران

يكي ديگر از معيارهاي يك ورقه سهم، تركيب سهامداران آن است. تركيب سهامداران كه در واقع تركيب هيات مديره آن را تعيين  مي كند، مي تواند به نفع سهامداران جزء يا عمده باشد. در شركت هايي كه اعضاي هيات مديره آن، منتخب سهامداران عمده هستند، ممكن است تصميماتي اتخاذ شود ، كه بيشتر در راستاي اهداف سهامدار عمده باشد و در مواردي به نفع سهامدار جزء نباشد.

چنين تصميماتي در بازارهاي كارا اثر خود را به خوبي در قيمت سهام نشان مي دهد و البته معمولاً تاثيرخيلي مهمي ، بر قيمت سهام نمي گذارد، اما در بازارهاي غير كارا كه تا حدودي تحت تاثير جو بازار قرار مي گيرد، مي تواند جهت تغييرات قيمت را يك طرفه سازد.

4.سودآوري

شايد مهم ترين عامل برتري يك سهم، ميزان سودآوري آن باشد. با توجه به اين كه تعداد سهام منتشره از سوي شركتها با هم متفاوت است، ميزان سودآوري يك سهم را با سود هر سهم يا  EPSمي سنجد.

5.تعداد سهام منتشره شركت / مجموع سود خالص = سود هر سهم

سود هر سهم، مبلغ سود به ازاء ارزش اسمي سهام را نشان مي دهد. با توجه به اين كه ارزش اسمي سهام كليه شركت هاي پذيرفته شده در بورس تهران 1000 ريالي بوده و ممكن است قيمت بازار انواع سهام متفاوت باشد، براي مقايسه شركت ها با يكديگر رقم سود نسبت به قيمت بازار تحت عنوان نسبتP/E سنجيده مي شود. اين نسبت بازده جاري سهام را نشان داده و در شرايط تساوي ساير عوامل، هر چه اين نسبت بالاتر باشد سهام از موقعيت بهتري برخوردار خواهد بود.

گفتني است هر چه ميزان سود هر سهم در مقايسه با قيمت بازار سهام بيش تر باشد به خاطر تقاضايي كه براي آن ايجاد مي شود احتمال افزايش آتي قيمت بالاتر خواهد بود.

خاطر نشان مي شود كه سهامداران در خريد سهام مي توانند از نسبت قيمت بر درآمد تحت عنوان نسبت P/E نيز استفاده كنند، كه اين نسبت براساس مرتبه بيان مي شود و هر چه رقم آن كم تر باشد بازدهي آن سهم بيش تر خواهد بود.

6.ثبات نسبي سودآوري

استناد به سود هر سهم در يك سال، لزوماً مبناي صحيحي براي ارزيابي سهام نيست، چرا كه ممكن است سود سال بعد بسيار كم تر از آن باشد.

معيار مهم ديگري كه به هنگام تحقيق در بازده جاري سهام بايد مورد نظر قرار داد، ثبات نسبي سودآوري هر سهم است. لازم به يادآوري است هر چه ميزان انحراف سودآوري سال هاي گذشته و يا سودهاي احتمالي آينده، نسبت به ميانگين سود، يا سود مورد انتظار بيشتر باشد، ريسك سهم بالاتر و ارزش آن كم تر خواهد بود، برعكس هر چه روند سوددهي سال هاي گذشته و آتي از ثبات بيشتري برخوردار باشد ، ريسك كم تر و ارزش سهم بالاتر خواهد بود.

با توجه به اين كه سرمايه گذاران در ارزيابي سهام تقريباً از ضريب قيمت يكساني در صنايع مختلف استفاده مي كنند در ميان انواع اوراق بهاداري كه با يك ضريب قيمت بر درآمد (P/E) يكسان ارزيابي شده اند، ورقه بهاداري كه از سودهاي باثبات تري برخوردار است ، به دليل اين كه ريسك كم تري دارد، مطلوب تر است.

7.نسبت سود تقسيمي هر سهم

نسبت سود تقسيمي هر سهم، از تقسيم سود نقدي هر سهم ، به سود هر سهم به دست مي آيد.

تفاوت سود نقدي هر سهم و سود هرسهم ، مواردي از جمله ماليات، اندوخته قانوني ، ساير اندوخته ها و سود )زيان( انباشته را در بر مي گيرد. گرچه در نظريه، تفاوت زيادي بين شركتي كه سود نسبتاً بالايي تصويب مي كند و شركتي كه سود كمي از درآمد خود را تقسيم مي نمايد وجود ندارد ، در عمل به دليل جو حاكم بر بازار به ويژه از طرف كساني كه به درآمد سهام اتكاي زيادي دارند ، عرضه سهام شركت هايي كه سود سهام كمي تعيين مي كنند ، زياد شده و موجبات كاهش قيمت آن سهم را در بازار فراهم مي نمايد.

از اين رو، در شرايط تساوي ساير عوامل، شركت هايي كه نسبت سود تقسيمي بالاتري دارند نسبت به ساير شركت ها از موقعيت بهتري برخوردارند. گفتني است كه نبايد اين نسبت در كوتاه مدت مورد توجه قرار گيرد. به عبارتي ارقام يك سال را نمي توان مبناي صحيحي براي قضاوت نسبت به عملكرد هميشگي شركت قرار داد. ممكن است سياست شركت در سالي اقتضا كند كه نسبت سود تقسيمي بالايي وضع شود، اما در ساير سال ها، اين نسبت رقم پاييني باشد. براي قضاوت صحيح در مورد سياست تقسيم سود شركت، بايد روند تقسيم سود چند سال گذشته شركت را مورد بررسي قرار داد و به استناد آن ها نحوه تقسيم سود احتمالي سال هاي آتي را برآورد كرد.

8.ارزش ويژه هر سهم

ارزش ويژه هر سهم از نسبت حقوق صاحبان سهام (سرمايه + اندوخته طرح و توسعه+ اندوخته قانوني+ اندوخته احتياطي+ ساير اندوخته ها+ سود انباشته( به تعداد سهام منتشره، به دست مي آيد و در مقايسه با ارزش اسمي هر سهم سنجيده مي شود. هر چه ارزش ويژه هر سهم از قيمت اسمي سهام بيش تر باشد سهام آن شركت از موقعيت و استحكام بالاتري برخوردار است.

 9.بافت مالي شركت

بافت تامين مالي كه شامل بدهي ها و حقوق صاحبان سهام است تاثير به سزايي در عملكرد و سودآوري يك شركت دارد. هر چه بدهي بيش تر باشد ، به خاطر خاصيت اهرمي بدهي، سودآوري نيز بالاتر خواهد بود ولي خطر ناتواني شركت در ايفاي تعهداتش نيز بيش تر مي شود . بنابراين ريسك شركت نيز بالاتر خواهد بود و بالعكس.

10.مهلت و تاريخ پرداخت سود سهام

طبق ماده 240 قانون تجارت ، در صورتي كه مجمع عمومي عادي سودي را تصويب كند ، شركت بايد ظرف مدت 8 ماه از تاريخ تصويب، آن را به سهامداران پرداخت كند. وجود اين ماده قانوني، يك مهلت پرداخت 8 ماهه براي شركت ها بوجود مي آورد، در مقام مقايسه هر چه سود نقدي هر سهم سريع تر پرداخت شود ، براي سهامداران مفيدتر است، چرا كه اولاً مشمول تورم و كاهش ارزش پول نمي شود و ثانياً سهامدار مي تواند وجوه خود را مجدداً سرمايه گذاري كرده و از بابت آن بازده به دست آورد. بنابراين در ميان شركت هايي كه سود سهام نقدي اعلام مي كنند ، آن شركتي مطلوب تر است كه سود سهام خود را سريع تر از ديگران مي پردازد.

11.انتشار مستمر اطلاعات و اخبار نسبي

در صورتي كه شركت ها در ارائه اطلاعات شفاف مالي و يا هرگونه اخبار در زمينه وضعيت شركت به سهامداران نهايت تلاش را نمايند، سهامداران با داشتن اطلاعات كافي مي توانند اقدام به خريد و فروش سهام نمايند.

12.عمر شركت و ميزان استهلاك ماشين آلات

هر چه شركت ها از ماشين آلات جديد با تكنولوژي پيشرفته تر استفاده كنند ، در امر توليد موفق تر هستند و شركت هايي كه عمر ماشين آلات آنها به پايان رسيده ، يا آن كه استهلاك بالايي دارند، ممكن است در طول سال به دليل خرابي دستگاه ها وقفه زماني در توليد داشته باشند و نتوانند به تعهدات خود عمل كنند. در نتيجه اين مورد در سودآوري شركت بي تاثير نخواهد بود.

13.نوع شركت و صنعت مربوطه

در هر برهه از زمان، با توجه به شرايط اقتصادي كشور و خط مشي اعمال شده توسط دست اندركاران اقتصادي، مي توان شاهد تاثير گذاري بر روي صنايع مختلف بود. فعاليت اقتصادي شركت هاي توليدي و صنعتي با توجه به تقاضاي بازار براي كالاي توليد شده   مي تواند در سودآوري آن نقش بسزايي داشته باشد. به عنوان مثال ، شركتي كه عرضه كننده انحصاري كالاي خاصي به يك بازار باشد، مي تواند بر قيمت آن اعمال قدرت بيشتري نمايد و در نتيجه سود بالاي شركت مزبور تضمين شده است ، يا دولت مي تواند به منظور حمايت از صنايع داخلي برروي كالاهاي مشابه خارجي تعرفه و حقوق گمركي نسبتاً زياد وضع كند و يا در مواردي ممنوعيت ورود اعلام نمايد، در چنين حالتي تقاضا براي محصولات داخلي حفظ مي شود و يا افزايش مي يابد و نهايتاً پيش بيني هاي فروش شركت و سودآوري آن تحقق مي يابد.

14.اقتصاد كلان و عوامل سياسي ـ اجتماعي

رويدادهاي اجتماعي و سياسي و پيش بيني تاثير احتمال هر يك از آن ها بر اقتصاد كشور و همچنين عوامل اقتصاد كلان )يا كل سيستم اقتصادي كشور(  مي تواند در تصميم گيري سهامدار در خريد و فروش سهام شركت ها نقش عمده اي داشته باشد.

دامنه اين عوامل بسيار متنوع است و طيف گسترده اي را در برمي گيرد. عواملي مانند نرخ تورم، بيكاري، اشتغال، سبد هزينه خانوار، توزيع درآمد و... برخي از عوامل مهم اقتصادي است كه بر وضعيت بازار سهام تاثير مهمي دارد.

همچنين عوامل سياسي_ اجتماعي مانند بروز تنش ها، رخدادهاي مهم سياسي و .... نيز به نوبه خود بر اوضاع عمومي بازار سهام  مي‌تواند حائز اثرات مثبت يا منفي باشد.

گفتني است دو عامل نوع صنعت و اقتصاد كلان جزو عوامل بيروني هستند كه غالباً شركت ها و خود بورس بر آن ها كنترلي ندارند و مابقي عوامل ياد شده از عوامل دروني شركت ها به شمار مي روند.

نكته مهم در مورد زمان خريد يا فروش سهام :

 بعد از اينكه تصميم گرفتيد سهام شركتي را خريداري كنيد يا آنرا بفروشيد نكته بعدي آن است كه زمان اين كار را مشخص كنيد.مثلاً اگر تصميم گرفتيد تعدادي سهام خريداري كنيد درحالیكه قيمت در اوج خود است ، اين كارمعقول نيست چون با اندك نوسان، قيمت سهام پايين مي آيد و معلوم نيست دقيقاً چه زماني رشد مي كند.  همچنين در مورد فروش سهام وقتي قيمت ها پايين است ، اقدام به فروش نكنيد زيرا متضرر مي شويد.بنابراين طبق اصول، اقدام به انتخاب سهام كنيد .تنوع و سبد سهام داشته باشيد و مهمتر از آن به زمان مناسب براي خريد و فروش دقت نماييد. معمولاً وقتي قيمت سهام شركت پايين است ، زمان مناسبي براي خريد است .در مورد پايين آمدن قيمت سهام نيز دقت كنيد زيرا ممكن است باز هم پايين تر بيايد.همچنين وقتي قيمت سهام شركت بالاست، دقت كنيد چون ممكن است قيمت سهام شركت بازهم بالاتر رود.